بی تابانه در انتظار توام
غریقی خاموش در کولاک زمستان
فانوسهای دور سوسو می زنند
بی آنکه مرا ببیند
سلام، بیاید با هم بشینیم و پیاله ای شعر بنوشیم.
من و یک دنیا شعر با صدای بزرگان شعر و ادب اومدیم تا شمارو ببریم به یک دنیای پر از احساس سبز.
امروز شعر "بیتابانه در انتظار توام" با صدای شمس لنگرودی رو میشنویم.
نه نمی توانم فراموشت کنم
زخمهای من بی حضور تو، از تسکین سرباز می زنند
بالهای من تکه تکه فرو می ریزند
بره های مسیح را می بینم، که به دنبالم می دوند
و نشان فولوت تو را می پرسند
نه نمی توانم فراموشت...
نه نمی توانم فراموشت کنم
زخمهای من بی حضور تو، از...
بر نمی گردند شعرها
به خانه نمی روند
تا برگردی و دست تکان دهی
روبانهای سفید را در کف شعرها ببین
که چگونه در باران می لرزند
سلام، بیاید با هم بشینیم و پیاله ای شعر بنوشیم.
من و یک دنیا شعر با صدای...
بر نمی گردند شعرها
به خانه نمی روند
تا برگردی و ...
باد می وزد
میوه نمی داند
زمان افتادن او امروز است
سلام، بیاید با هم بشینیم و پیاله ای شعر بنوشیم.
من و یک دنیا شعر با صدای بزرگان شعر و ادب اومدیم تا شمارو ببریم به یک دنیای پر از احساس سبز.
امرو...
باد می وزد
میوه نمی داند
زمان افتادن او امروز اس...
خب
« حالا حکایت ماست »
ما ماندهایم و کمی مرگ
که قطرهچکانی هر روزه نصیبمان میشود.
سلام، بیاید با هم بشینیم و پیاله ای شعر بنوشیم.
من و یک دنیا شعر با صدای بزرگان شعر و ادب اومدیم تا شمارو...
سلام، بیاید با هم بشینیم و پیاله ای شعر بنوشیم.
من و یک دنیا شعر با صدای بزرگان شعر و ادب اومدیم تا شمارو ببریم به یک دنیای پر از احساس سبز.
امروز شعر "چه پسرانی" با صدای شمس لنگرودی رو میشنویم. ...
سلام، بیاید با هم بشینیم و پیاله ای شعر بنوشیم.
م...
سگ زینتی
پارس کن!
آماده ی ترسیدنیم.
پرندهیی که فقط یک بالش مانده است
تقدیرش
تقدیس دهان گربه است.
سلام، بیاید با هم بشینیم و پیاله ای شعر بنوشیم.
من و یک دنیا شعر با صدای بزرگان شعر و ادب اومدی...
چرا همگان را نبخشم
چرا از خاطرم نبرم زخم ها را
من که فراموش خواهم کرد
سلام، بیاید با هم بشینیم و پیاله ای شعر بنوشیم.
من و یک دنیا شعر با صدای بزرگان شعر و ادب اومدیم تا شمارو ببریم به یک دنیای پر...
چرا همگان را نبخشم
چرا از خاطرم نبرم زخم ها را
م...
پرندگان باز گشته اند
سربازان مانده اند
بهار از ستاره و سوسن بالا می رود که کلاهش را بردارد
لابه لای درختچه ها، سنگ های شسته و تصویرها
پرندگان بال می زنند
سربازان نمی شنوند
سلام، بیاید با هم بشین...
پرندگان باز گشته اند
سربازان مانده اند
بهار از س...