توضیحات
نخستین قرارملاقاتهای عاشقانه برای آشنایی با فردی که از طرفی ممکن است دیگر هرگز او را نبینید و از طرفی احتمالِ آن میرود که شریک زندگی شما شود و تا پایان عمر در کنار هم زندگی کنید، همیشه به میزان قابلتوجهی استرسآور است. افراد در چنین شرایطی همیشه پرسشهای مشابهی از خود میکنند: چطور باید رفتار کنم؟ آیا باید بهترینِ خودم را به نمایش بگذارم؟ اگر متوجه شدم که اصلاً به درد هم نمیخوریم، چطور به صورتی محترمانه به آن قرار پایان دهم؟ اگر واقعاً از او خوشم آمد، چه کاری میتوانم انجام دهم تا از علاقهی او نسبت به خودم مطمئن شوم- به عبارتی چطور میتوانم شانس بیاورم و قرارملاقات موفقیتآمیزی داشته باشم؟ کریستوفر براون و دیوید دابلیو. تین در این مقاله، برای پاسخ دادن به چنین پرسشهایی، ابتدا به سراغ تعیین اهدافِ افراد از قرار گذاشتن با دیگران میروند. آنها به کمکِ فلسفهی اخلاق کانت نشان میدهند که در وهلهی نخست چه افرادی واجدِ شرایط لازم برای قرار گذاشتناند و به افرادی که در این دسته جای نمیگیرند هشدار میدهند که برای جلوگیری از زیرپاگذاشتنِ اخلاق، بهتر است که از خیرِ قرار گذاشتن بگذرند. سپس به کمک مفهومِ «تچان» – که مثال بارز آن دربارهی قرارگذاشتن عبارت است از تجربهی لذتبخش غرق شدن در مکالمه با طرفِ مقابل، به نحوی که زمان و مکان را به طور کل فراموش میکنیم – نزدِ روانشناسی به نام میهای چیکسنتمیهایی، هفت مولفهی لازم برای دستیابی به وضعیت تچان را میشمارند و آنها را به شرایط افراد در وضعیتِ قرار گذاشتن تعمیم میدهند و از این طریق نشان میدهند که تنها در صورتِ دستیابی به چنین وضعیتی میتوانند تجربهای دلپذیر را از سر بگذرانند و احتمالِ یافتنِ فردِ مناسب برای آنها افزایش یابد و در نهایت با توجه به اینکه هنجارهای اجتماعی و افراد زیادی در جامعه نظرات محدودکننده و تضعیفکنندهی اعتمادبهنفس خود را بر بسیاری از افراد تحمیل میکنند و با این کار مانع از موفقیت آنها در امرِ قرار گذاشتن و یافتنِ شریکِ زندگی مناسب برای خود میشوند، به کمکِ فلسفهی فیلسوفِ چینی، چوانگتسی، راهکارهایی را برای غلبه بر این نظرات محدودکننده، دستیابی به وضعیت تچان و شانس آوردن در قرارملاقاتهای اول به ما یاد میدهند.