توضیحات
در فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک، جوئل و کلمنتاین به صورت مداوم بعد از پاک کردن خاطرات رابطهی مشترکشان با یکدیگر، به هم برخورد میکنند. حتی در انتهای فیلم وقتی متوجه این مسئله میشوند تصمیم میگیرند علیرغم عیب و نقصهای رابطهشان با هم بمانند چراکه آنچه دارند بسیار ارزشمند است. اما ماجرای این پاک شدن حافظهها از جایی شروع میشود که کلمنتاین بعد از به هم خوردن رابطهاش با جوئل نزد دکتر هاوراد میرود و برای آنکه خود را از درد و رنج خاطراتش برهاند، اقدام به پاک کردن خاطرات مربوط به جوئل از ذهنش میکند. جولیا درایور در این مقاله به مسئلهی اخلاقی بودن یا نبودن این اقدام میپردازد. آیا ما وظیفه داریم تا گذشته و افرادی را که در زندگیمان بودهاند و تاثیری ژرف بر ما نهادهاند به خاطر بسپاریم؟ او از نظریات فیلسوفانی همچون آویشای مارگالیت، گالن استراسون، نیگل و پارفیت برای بیان دیدگاههای خود استفاده میکند. در نهایت درایور براین باور است که تنها راهی که به ما اجازه میدهد تا به درستی بتوانیم دربارهی زندگیمان تصمیم بگیریم آن است که خاطراتمان را تمام و کمال برای خود نگه داریم، حتی وقتی دردناکتر از آنند که بتوانیم آنها را تحمل کنیم، چرا که راه نجات در همان رنج است.