گفت: «رفتم مرغ خریدم. امروز شده کیلویی شش هزار و دویست و پنجاه تومن». مرد پرسید: «مگر دیروز کیلویی چند بوده؟» جوان گفت: «شش هزار و صد و پنجاه تومن!» مرد با همان قیافهی جدی گفت: «خوب عزیز دل من؛ اندازهی صد تومن حرص بخور نه اندازهی شش هزار و دویست و پنجاه تومن»...
نویسنده: مهدی میرعظیمی
سایت های ما:
www.ketabeyek.com
www.radioyek.org
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است