پادکست روانی | RAVANIPOD

امین علیزاده
1.5K
میانگین پخش
68.3K
تعداد پخش
308
دنبال کننده
| او سزاوار این نبود که من از سر عصبانیت اسلحه رو سرش بذارم. وقتی با تسلیم، سرش رو خم کرد و مرگ قریب‌الوقوع خودش رو با آرامش پذیرفت، اونجا بود که به یکباره تکون خوردم. من به کمک نیاز داشتم ... |🔸این ...

| او سزاوار این نبود که من از سر عصبانیت اسلحه ...

02:24:32
  • 6.0K

  • 8 ماه پیش
02:24:32
|بعد از هر جلسه تراپی، تو ماشینم می‌نشستم و گریه می‌کردم. در طول جلسات «گِرِگ» تو ماشین منتظرم می‌نشست و موقع گریه کنارم بود و بغلم میکرد. این زمانی بود که فهمیدم هیچ کدوم از تعرض‌های جنسی که تجربه کر...

|بعد از هر جلسه تراپی، تو ماشینم می‌نشستم و گری...

01:22:41
  • 1.2K

  • 9 ماه پیش
01:22:41
|خیلی کنجکاوم که اگه مغزم در خانواده‌ای متفاوت رشد میکرد چطوری شکل می‌گرفت؟ وضعیت سلامتی من با خانواده‌ای متفاوت چگونه بود؟ ... خیلی طول کشید تا بفهمم که جواب همه این سوالها در خودِ واژه مادره. که برا...

|خیلی کنجکاوم که اگه مغزم در خانواده‌ای متفاوت ...

03:28:15
  • 2.2K

  • 9 ماه پیش
03:28:15
|«بیلی» قبل سوار شدن مطمئن شد که پلاک ماشین رو به درستی مخدوش کرده یا نه؟ قرار بود دوباره بازی مورد علاقه‌مون رو انجام بدیم: ماشین‌پلیس‌بازی ... |🔸 در اپیزود هفتم از #سرگذشت_مرزی_سیندی_کالینز، ابتدا ...

|«بیلی» قبل سوار شدن مطمئن شد که پلاک ماشین رو ...

02:49:35
  • 1.7K

  • 11 ماه پیش
02:49:35
| بیست و خورده‌ای سالم بود که مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تشخیص داده شدم. با این حال حتی با وجود این تشخیص دوزاریم نیفتاد که این تا چه حد میتونه زندگی من رو اداره یا مختل کنه ... |🔸 در اپیزود ششم از #...

| بیست و خورده‌ای سالم بود که مبتلا به اختلال ش...

02:02:37
  • 1.3K

  • 11 ماه پیش
02:02:37
| متداولترین سوالی که در مورد زندگیم دریافت میکنم اینه که «بابات کجا بود؟». مردم اغلب داستانهایی درباره مادر یا برادرم می‌شنون، اما به ندرت درباره پدرم. حدس میزنم صحبت راجع به کسی که نقشش در ماجراها د...

| متداولترین سوالی که در مورد زندگیم دریافت میک...

02:13:06
  • 1.3K

  • 1 سال پیش
02:13:06
به عنوان یه مرزی تا وقتی عاشق نشید هیچ وقت نخواهید فهیمد که تا چه حد ... «گرسنه عشق» بودید.اینستاگرام | تلگرام | حمایت...

به عنوان یه مرزی تا وقتی عاشق نشید هیچ وقت نخوا...

01:25:13
  • 1.0K

  • 1 سال پیش
01:25:13
| پدر و مادرم هیچگاه نگران آینده من یا برادرم نبودن. هیچ وقت حواسشون نشد که رفتارهای نابهنجار برادرم دقیقاً منعکس‌کننده شیوه نابهنجار فرزندپروری خودشونه. اگه به من به چشم دردسر-درست‌کن، کسی که حیثیت خ...

| پدر و مادرم هیچگاه نگران آینده من یا برادرم ن...

02:27:17
  • 1.4K

  • 1 سال پیش
02:27:17
| خشم و عصبانیت شدید من در بزرگسالی که به شکل جیغ و داد و دیوونه‌بازیهای وحشتناک بروز می‌کرد باعث شد خانواده‌ام به راحتی منو به عنوان یه خل‌وچل یا اون بچه‌مون که دیوونه است طرد کنن. چیز خنده‌داری که د...

| خشم و عصبانیت شدید من در بزرگسالی که به شکل ج...

02:05:37
  • 2.1K

  • 1 سال پیش
02:05:37
| سیندی دختربچه‌ای است هشت‌ساله که چیز زیادی از این دنیا نمی‌داند و تنها چیزی که می‌خواهد این است که کسی با او عروسک‌بازی کند. اما خانواده‌اش در این مسیر چندان با او هم‌قطار نیستند . . . | برای پ...

| سیندی دختربچه‌ای است هشت‌ساله که چیز زیادی از...

02:12:02
  • 4.3K

  • 1 سال پیش
02:12:02
| این پایان داستان لوری شیلره. 15 مارس تا 6 نوامبر 1989|| کاری از امین علیزاده || با همراهی امیر علیزاده || با هدفون گوش کنید || شبکه‌های اجتماعی ما: || Telegram:  t.me/ravanipod || Instagra...

| این پایان داستان لوری شیلره. 15 مارس تا 6 نوا...

02:46:52
  • 2.3K

  • 1 سال پیش
02:46:52
| در یه بعدازظهر زمستونی، بعد از یه روز طولانی داشتم از بیمارستان خارج میشدم که از جلوی اتاق غذاخوری بخش رد شدم. زمان صرف غذا خیلی وقت بود که تموم شده بود و اتاق قاعدتاً می‌بایست خالی می‌بود. اما...

| در یه بعدازظهر زمستونی، بعد از یه روز طولانی ...

59:28
  • 1.1K

  • 1 سال پیش
59:28
| به محض اینکه ماشین ما از گیت بیمارستان گذشت، احساس خیلی بدی تمام وجودم رو گرفت. قلبم به تپش افتاد و عرق سردی روی سینه‌ام نشست. قرار بود یه اتفاق بد بیفته. این رو آشکارا احساس میکردم. به ماروین گفتم:...

| به محض اینکه ماشین ما از گیت بیمارستان گذشت، ...

01:07:36
  • 1.1K

  • 1 سال پیش
01:07:36
| مادرم میگه که من موهبتی از طرف خدام / پدرم میگه باید زنده زنده بندازنم تو آتیش / مادرم میگه من یه فرشته‌ام / پدرم میگه راه و روش زندگیت غلطه. باید تغییر جهت بدی / اوکی منم حرفاش رو باور کردم و ...

| مادرم میگه که من موهبتی از طرف خدام / پدرم می...

01:11:08
  • 1.1K

  • 1 سال پیش
01:11:08
| خداوندا به سخنانم گوش ده و در تفکر من تامل فرما / ای پادشاه و ای پروردگار من! به آواز فریادم توجه کن / زیرا که نزد تو دعا میکنم . . . || داستان این قسمت راجع به محراب خداست. می 1987 تا جون 1988|| کا...

| خداوندا به سخنانم گوش ده و در تفکر من تامل فر...

01:21:29
  • 1.0K

  • 1 سال پیش
01:21:29
| به آرومی قدم به قلبم گذاشتی / بدون هیچ هیاهویی / تنها با یه زمزمه آروماز همون لحظه‌های اول به زودی فهمیدم / اون کسی که قبل از طلوع زمان / اسمش رو کنار اسمم نوشته بودن تو بودی . . . || در این داستان ...

| به آرومی قدم به قلبم گذاشتی / بدون هیچ هیاهوی...

01:33:50
  • 1.3K

  • 1 سال پیش
01:33:50
| یه وقتایی فکر میکنم که انگار بقیه نابینان / چرا این جزئیات بی‌نقص و کامل رو در چیزهایی که در کلیت پر از عیب و ایرادن نمی‌بینن؟ / درسته به سنگفرش آجری پیاده‌رو که نگاه میکنی، کلی آجر کج‌وکوله، شکسته،...

| یه وقتایی فکر میکنم که انگار بقیه نابینان / چ...

01:41:18
  • 1.2K

  • 1 سال پیش
01:41:18
| من و لوری نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم که ناگهان صدای بلندی در سالن شنیدم. یکی از مریضا با یکی از بهیارای بیمارستان دعواش شده بود. زن بیمار جیغ می‌کشید و بلندبلند ناسزا می‌گفت. اون بهیار بهش گفت...

| من و لوری نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم که...

01:48:26
  • 1.3K

  • 1 سال پیش
01:48:26
| یه بار با مادرم رفته بودیم خرید تو یه مرکز تجاری بسیار بزرگ. مادرم به من لیستی از کارهایی داد که باید انجام می‌دادیم و یکیش این بود که برم داروخانه و قرصایی که لازم بود رو بگیرم. اونقدر به اون داروخ...

| یه بار با مادرم رفته بودیم خرید تو یه مرکز تج...

01:21:23
  • 1.0K

  • 1 سال پیش
01:21:23
| همه چیز از نظر ما روبراه میومد. وقت شام مشتاقانه به رستورانی که لوری توش کار میکرد می‌رفتیم و منتظر خالی شدن یکی از میزها می‌موندیم. به نظر من، لوری به عنوان کسی که یکسال در بیمارستان روانی بستری بو...

| همه چیز از نظر ما روبراه میومد. وقت شام مشتاق...

39:21
  • 615

  • 1 سال پیش
39:21
| اگرچه آدام دوست من بود/ولی من او را خوب نمی‌شناختم/فاصله‌ای بین ما بود و او در این فاصله تنها بود/او در اعماق چاه خودش بود/می‌توانستم حدس بزنم به چه می‌خندد/اما دقیقاً به چه را نمی‌توانستم/حالا می‌گ...

| اگرچه آدام دوست من بود/ولی من او را خوب نمی‌ش...

01:08:17
  • 1.3K

  • 1 سال پیش
01:08:17
📝 دوباره اونجا بودیم. راس ساعت شیش و نیم عصر، دور میز شام قدیمی‌مون. درست همونطور که از دوران کودکی به یاد داشتم. همون موقعها که با ذوق و شوق پشت میز می‌نشستیم و منتظر بودیم که بابامون که تازه از سر ...

📝 دوباره اونجا بودیم. راس ساعت شیش و نیم عصر، ...

01:09:20
  • 1.5K

  • 1 سال پیش
01:09:20
📝 وقتی به من نگاه میکرد، همیشه رازی در چشماش بود. چشماش به من می‌گفتن: «من چیزی میدونم که تو نمیدونی». این یه نگاه آگاه و برتر بود. نگاهی که در اون، فاصله بسیار زیاد، ترحم فراوان، و در عین حال رنج عم...

📝 وقتی به من نگاه میکرد، همیشه رازی در چشماش ب...

44:36
  • 733

  • 1 سال پیش
44:36
📝 هر شب وقتی از مترو به بیمارستان پین‌ویتنی می‌رفتم، تق‌تق کفشهای پاشنه‌بلندم، روی سنگفرش بخارآلود خیابون پژواک می‌کرد. تق‌تقها در ذهنم با هم ترکیب میشدن و با ضرباهنگی چهارتایی به جونم می‌افتادن: یک ...

📝 هر شب وقتی از مترو به بیمارستان پین‌ویتنی می...

01:07:52
  • 1.2K

  • 1 سال پیش
01:07:52
 - سلام خانم شیلر. اجازه دارم چند لحظه‌ای باهاتون صحبت کنم؟- اووووم چجور صحبتی؟ شما کی هستید؟- من روانپزشک اینجام. بهم گفتن که شما چیزهای جالبی برای گفتن دارید.- چیزای جالب؟- آره. درسته که شما می...

 - سلام خانم شیلر. اجازه دارم چند لحظه‌ای ...

27:16
  • 636

  • 1 سال پیش
27:16
📝 بیمار آشفته و مضطرب باقی مانده است و متناوباً به طور فعال دچار توهم می‌شود. هنگام گفتگو به وضوح مشخص شد که او چقدر از این صداها عذاب می‌کشد و چقدر سخت می‌جنگد تا در برابر دستورات آنها مقاومت کند. ب...

📝 بیمار آشفته و مضطرب باقی مانده است و متناوبا...

01:07:19
  • 1.7K

  • 1 سال پیش
01:07:19
📝 یه روز دم‌دمای غروب، داشتم تو خیابونا پرسه میزدم. ایام کریسمس بود و خیابونا غلغله. البته من تنها نبودم. صداها هم منو همراهی میکردن . . .روایت این قسمت از زبان لوری وینترز است.کاری از امین علیزادهگر...

📝 یه روز دم‌دمای غروب، داشتم تو خیابونا پرسه م...

54:49
  • 1.4K

  • 1 سال پیش
54:49
📝 یکی از سوالات اساسی که همیشه از خودم داشتم اینه که چرا این صداها عموماً در حال فحش دادن به من و حرفای رکیک زدنن . . . روایت این قسمت مربوط به سپتامبر 1977 تا ژوئن 1981 هست. زمانی که لوری وارد ...

📝 یکی از سوالات اساسی که همیشه از خودم داشتم ا...

59:48
  • 1.2K

  • 2 سال پیش
59:48
📝 وقتی به دوران کودکی‌ام نگاه می‌کنم، یک خاطره مرا آزار می‌دهد. این خاطره‌ای مربوط به یک بعدازظهر و یک سگ است . . . روایت این قسمت مربوط به آگوست 1970 ئه. یعنی زمانی که لوری یازده سالش بوده. آیا...

📝 وقتی به دوران کودکی‌ام نگاه می‌کنم، یک خاطره...

01:02:28
  • 1.6K

  • 2 سال پیش
01:02:28
📝 لوری شیلر، دختری است هفده ساله که آخرین کمپینگ دبیرستانی خود را در مزرعه لینکلن می‌گذراند. یک تابستان معمولی، و یک دختر معمولی. قبلاً هم آنجا بوده و خاطرات تلخ و شیرینی در ذهنش به یادگار مانده.اما ...

📝 لوری شیلر، دختری است هفده ساله که آخرین کمپی...

38:40
  • 2.4K

  • 2 سال پیش
38:40
گفتگوهای روزمره‌ای که با دیگران داریم، حرفهایی که در مهمانی‌ها و شب‌نشینی‌ها ردوبدل میشه، و حتی چیزهایی که با عزیزان و نزدیکانمون در میان می‌ذاریم غالباً صحبت‌هایی روال و روتین هستن که گرد اطلاعاتی عا...

گفتگوهای روزمره‌ای که با دیگران داریم، حرفهایی ...

01:24:14
  • 1.4K

  • 2 سال پیش
01:24:14
برای یک بیمار روانی شاید هیچ چیز عجیبتر از این نباشه که بعد از یک عمر تجربه یک اختلال، در نهایت با روی خوش سلامت روانی روبرو بشه. میشه اینطور گفت که ما تنها زمانی به واقع قدردان سلامت روانی‌مون خواهیم...

برای یک بیمار روانی شاید هیچ چیز عجیبتر از این ...

01:03:11
  • 640

  • 2 سال پیش
01:03:11
آیا ازدواج با یه بیمار روانی کار درستیه؟ آیا یه بیماری دوقطبی میتونه به ازدواج فکر کنه؟ یا تا ابد محکوم به تنهاییه؟ پاسخ به این سوال ساده نیست. اما تری چینی در این قسمت با ذکر سرگذشتش زمینه خوبی برای ...

آیا ازدواج با یه بیمار روانی کار درستیه؟ آیا یه...

01:06:13
  • 850

  • 2 سال پیش
01:06:13
بیماریهای روانی خیلی از مواقع مثل یه دومینو عمل میکنن. تو کافیه سایه شوم یک معضل روانی روت بیفته و اگه به موقع و موثر کاری در جهت درمانش انجام ندی (درمان قطعی‌ای که گاهی اصلاً وجود نداره) اونوقت باید ...

بیماریهای روانی خیلی از مواقع مثل یه دومینو عمل...

01:16:45
  • 696

  • 2 سال پیش
01:16:45
در زندگی هر انسانی، چیزهای زیادی برای شکستن وجود دارد. برخی از آنها بسیار برای ما مهم هستند. و بعضی هم اگر بشکنند دیگر پیوندزدنی نیستند. شاید در این میان تلخترین‌شان، شکنندگی عشق باشد. داستان این قسم...
در زندگی هر انسانی، چیزهای زیادی برای شکستن وجود د...
01:00:32
  • 633

  • 2 سال پیش
01:00:32
هر انسانی گناهانی دارد. می‌توان گفت در زندگی انسانی گریزی از ارتکاب به خبط و خطا نیست. گاهی مواجهه با گناهانمان سخت می‌شود. در برخی جاها هم رد آنها تا ابد در ذهنمان روشن و گرم باقی می‌ماند. داستان این...
هر انسانی گناهانی دارد. می‌توان گفت در زندگی انسان...
01:14:46
  • 917

  • 2 سال پیش
01:14:46
درمان با تشنج برقی (ECT) یکی از بحث‌انگیزترین متدهای درمانی و در عین حال بدنام‌ترین اونها برای معالجه افسرده‌ها و دوقطبی‌هاست؛ گرچه هنوز هم در پاره‌ای از مواقع از اون به عنوان آخرین راه‌حل درمانی استف...
درمان با تشنج برقی (ECT) یکی از بحث‌انگیزترین متده...
01:04:23
  • 717

  • 2 سال پیش
01:04:23
زندگی یک بیمار روانی سراسر مبارزه است. یک مبارزه همیشگی. شاید بهتر باشه بگیم زندگی انسانی چیزی جز نبرد با اقتضائات بودن نیست. در میان تمام این ناملایمات چه کاری از دستمون بر میاد؟ چطور میشه این زندگی ...
زندگی یک بیمار روانی سراسر مبارزه است. یک مبارزه ه...
01:17:37
  • 890

  • 2 سال پیش
01:17:37
تا الان تجربه حمله پنیک رو داشتید؟ اون احساس خفه‌کننده وقتی دیگه نفستون بالا نمیاد؟ احساس تلخ مرگ قریب‌الوقوع و سیاه شدن دنیا پیش چشماتون؟ گویی صاعقه‌ای اهریمنی به شما برخورد کرده و قلبتون به یکباره ا...
تا الان تجربه حمله پنیک رو داشتید؟ اون احساس خفه‌ک...
01:24:54
  • 1.2K

  • 2 سال پیش
01:24:54
قویترین حجتها برای منصرف کردن یک فرد از کشتن خودش کدومها هستن؟ آیا میشه به صورت پایداری فکر مرگ رو از سرمون بیرون کنیم و افسردگی رو برای همیشه ببوسیم و کنار بذاریم؟ آیا اصلاً حرف میتونه حال یک بیمار ا...
قویترین حجتها برای منصرف کردن یک فرد از کشتن خودش ...
52:14
  • 655

  • 2 سال پیش
52:14
آیا میشه به روییدن جوانه‌های عشق در حالات مانیایی اعتماد کرد؟ آیا جنون مانیایی به ما اجازه میده که تصمیم درستی در این زمینه بگیریم؟ عشق به خودی خودش بسیار نیرومنده چه برسه به اینکه مانیا هم این وسط مد...
آیا میشه به روییدن جوانه‌های عشق در حالات مانیایی ...
56:31
  • 877

  • 2 سال پیش
56:31
دقیقاً از کی متوجه میشیم که رسما مبتلا به یک بیماری روانی شدیم؟ آیا ظهور امراض روانی مشابه مثلاً سرماخوردنه که به سرعت بعد از علائمی مثل آبریزش بینی یا گلودرد متوجهش بشیم و سعی کنیم کاری در جهت درمانش...
دقیقاً از کی متوجه میشیم که رسما مبتلا به یک بیمار...
01:00:17
  • 1.0K

  • 2 سال پیش
01:00:17
تجربه حضور در یک مهمانی اون هم در حالیکه مانیک هستیم و کنترلی روی رفتارمون نداریم واجد چه پیشامدهاییه؟ آیا درسته در این وضعیت به جمعی ملحق بشیم که همه غریبه هستن و از اون مهمتر شناختی راجع به بیماری‌م...
تجربه حضور در یک مهمانی اون هم در حالیکه مانیک هست...
01:10:17
  • 1.4K

  • 2 سال پیش
01:10:17
چرا شبیه‌ترین فرد به یک بیمار دوقطبی، معتادین به مواد مخدر و مشروبات الکی هستن؟ چرا با دیدن رفتارهای عجیب و غریب یه بیمار مانیک، اولین چیزی که به ذهنمون میرسه اینه که غلط نکنم یا چیزی کشیده یا در نوشی...
چرا شبیه‌ترین فرد به یک بیمار دوقطبی، معتادین به م...
01:06:48
  • 1.5K

  • 2 سال پیش
01:06:48
خلق بالا یا همون احساس مانیایی شبیه چیه؟ اونهایی که مانیک میشن دقیقاً در چه وضعیتی قرار میگیرن؟ چرا خلق بالای نابهنجار اینقدر دردسرسازه؟ و مبارزه‌ای که افراد مبتلا به دوقطبی ازش حرف میزنن تا چه حد سخت...
خلق بالا یا همون احساس مانیایی شبیه چیه؟ اونهایی ک...
48:44
  • 1.3K

  • 2 سال پیش
48:44
آیا میشه در بیان بیماری‌ای که داریم، بالاخص یک بیماری روانی، با خودمون، و از همه مهمتر با بقیه صادق و روراست باشیم؟ چطور امکان داره بیماری، ما رو به سمت تزویز و پنهان‌کاری سوق بده؟ و آیا پذیرش اینکه ی...
آیا میشه در بیان بیماری‌ای که داریم، بالاخص یک بیم...
32:40
  • 1.1K

  • 2 سال پیش
32:40
📝 اگه تصمیم به خودکشی در فریبنده‌ترین حالت خودش باشه چه چیزی میتونه تو رو زنده نگه داره؟ اگه همونی که بدترین بلاها رو سرت آورده، دقیقاً همونی باشه که زندگیت رو نجات میده چی؟ و اگه بخوای به زندگیت خ...
📝 اگه تصمیم به خودکشی در فریبنده‌ترین حالت خودش ب...
01:03:12
  • 4.1K

  • 2 سال پیش
01:03:12
shenoto-ads
shenoto-ads