دوست داشتنش مرا بزرگ کرد و رفتنش بزرگتر
وقتی برمیگردی ثبات هیچچیز ضمانتشده نیست. معل...
اگر خیال قرمز او نبود، روزهای آجری تنهایی به ای...
در تمام قصههایی که خوانده بودم کسی کسی را دوست...
اگه یه نفر یه بادکنکو محکم بگیره و یه باد شدید ...
اما او توی نقاشیها و لابهلای رنگها بزرگ شده ...
خدایا یه کاری کن آدما اونجایی باشن که دلشون اون...
وقتی کسی که دوستش داری نامت را صدا میزند، تازه...
جوری سیگار میکشید که انگار آخرین ذرههای امیدو...
من فکر می کنم زیر زمین پر از صدا باشه.
حرفها حجم دارند. قورتشان که میدهی گلویت درد م...
به نظر تو وقتی آدم انقدر کسیو دوست داره، کار اح...
حالا میفهمم این خاصیت عشق است. کسی برای تو متف...
گاهی با خودم تصور میکردم که بابا شبها برایم ش...
کسی که میرود پیش خدا چقدر دور میشود؟
حالا که نیست میفهمم، که بودن هرجورش به نبودن م...
من فکر میکنم آدما چنگ میزنن به خاطره چون دیگه...
رفتن برای من همیشه آبی است و دوست داشتن همیشه قرمز. در تمام نمایشگاههایم یک بوم سفید و خالی روی دیوار است که زیرش نوشته: بنفشی که قرمزش بیشتر باشد.
کامنتی ثبت نشده است
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است