صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشق بیدل خبر دریغ مدار
به شکر آن که شکفتی به کام بخت ای گل
نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار
حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی
کنون که ماه تمامی نظر دریغ مد...
صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشق بید...
دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
سر ما فرونیاید به کمان ابروی کس
که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد
ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
تو سیاه کم به...
دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبن...
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
مشکل خویش بر پ...
عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
عکس روی تو چو
در آینه جام افتاد
عارف از خنده
می در طمع خام افتاد
این همه عکس می
و نقش مخالف که نمود
یک فروغ رخ
ساقیست که در جام افتاد
حسن روی ...
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
آخر ای خاتم جمشی...
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی ن...
حافظ خوانی-دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند(قسمت نهم)
دوش وقـت سـحـر از غصه نـجاتم دادند وَندَر آن ظلمتِ شـب آب حـیاتم دادند
بـیخود از شَـعشَـعهِ پـرتو ذاتم کردند ...
حافظ خوانی-دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند(قسمت نهم...
حافظ خوانی -در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد(قسمت دوازدهم)
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
...
حافظ خوانی-دست از طلب ندارم تا کام من برآید(قسمت یازدهم)
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآ...
حافظ خوانی-دست از طلب ندارم تا کام من برآید(قسمت ی...
حافظ خوانی- بیا و کشتی ما در شط شراب انداز(قسمت اول)
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
غریو و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
ک...
حافظ خوانی- بیا و کشتی ما در شط شراب انداز(قسمت او...
حافظ خوانی-صبا به تهنیت پیر می فروش آمد(قسمت پنجم)
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
صـبا بــه تهنیـت پیر می فـروش آمد
کـه مـوسـم طرب و عیش وناز ونوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و بـاد نافـه گشای
...
حافظ خوانی-صبا به تهنیت پیر می فروش آمد(قسمت پنجم)...
حافظ خوانی-هوس باد بهارم به سر صحرا برد(قسمت هشتم)
هوس باد بهارم به سر صحرا برد
هوس باد بهارم
به سر صحرا برد
باد بوی تو
بیاورد و قرار از ما برد
هرکجا بود دلی
چشم تو برد از راهش
نه دل خسته
بیمار ...
حافظ خوانی-هوس باد بهارم به سر صحرا برد(قسمت هشتم)...
حافظ خوانی-جانا تو را که گفت که اخبار ما مپرس(قسمت هفتم)
جانا تو را که گفت که اخبار ما مپرس
جـانا ترا که گفت که احـــوال ما مپرس
بیگانـه گـرد و قصه
هیـچ آشنا مپرس
ز آنجا که لطفِ
شامل و...
حافظ خوانی-جانا تو را که گفت که اخبار ما مپرس(قسمت...
حافظ خوانی -صبا به مقدم گل راه روح بخشد باز(قسمت ششم)
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
صـبا بــه تهنيـت
پير مي فـروش آمد
كـه
مـوسـم طرب و عيش وناز ونوش آمد
هوا مسيح
نفس گشت و بـاد نافـه گشاي
در...
حافظ خوانی -صبا به مقدم گل راه روح بخشد باز(قسمت ش...
حافظ خوانی-صبح دم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت(قسمت چهارم)
صبح دم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ ...
حافظ خوانی-صبح دم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت(قسمت چ...
حافظ خوانی-دمی با غم به سر بردن(قسمت سوم)دمی با غم به سر بردن دمي با غم به سر بردن جهان يک سر نمي ارزد
به مي بفروش دلق ما کز اين بهتر نمي ارزد
به کوي مي فروشانش به جامي بر نمي گيرند
زهي سجاده تقوا ...
حافظ خوانی-دمی با غم به سر بردن(قسمت سوم)دمی با غم...
حافظ خوانی-چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
چـو بـاد عـزم سـر کـوی یار خواهم کرد
نفس به بوی خوشش مشکـبار خواهم کرد
هـر آب وروی کـه اندوختم زدانش و دین
نـثـار خ...
حافظ خوانی-چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
چو ب...