آروم قدم برداشت
رفت سمت پنجره از لای پرده بیرونُ نگاه کرد
حواسم بهش بود
برگشت سمتم
گفت دنیا بدون تو چه شکلیه ؟
نوک انگشتام یخ کرد
دلم آشوب شد
گفتم : نکنه میخوای بری؟؟
-----------------------
Tel...
آروم قدم برداشت
رفت سمت پنجره از لای پرده بیرونُ ن...
وقتی دیدمش باورم نمیشد خودِش باشه اونقدر بهم ریخته و گسسته شده بود که هیچ تو کتم نمیرفت این همون آدم شیطون مغرور دو ساله پیش باشه
عوض شده بود ، انقدر عوض که شاید یه عوضی
پاکت کنتِ شو از جیبش درآو...
وقتی دیدمش باورم نمیشد خودِش باشه اونقدر بهم ریخته...