توضیحات
میشل فوکو، فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی، در کتاب تاریخ جنون تلاش میکند تا با دیرینهشناسی مفهوم «جنون»، تغییر و تطور آن را در طول تاریخ بررسی کند. پیش از قرن نوزدهم و ظهور روانپزشکی بالینی، مفاهیمی چون «دیوانگی» و «جنون»، تاویلی الهیاتی مییافتند و بهعنوان شرّی تفسیر میشدند که از سوی شیطان بر آدمی چیره میشود. تولد روانپزشکی و بهوجودآمدن دارالمجانینهایی که به تقسیم افراد دیوانه و عادی (سالم) انجامیدند، نقطهی عزیمت فوکو در تحلیل شکلگیری عقلانیت مدرن است؛ او با ارتباطی که میان قدرت و دانش برقرار میکند، علمِ روانپزشکان را دلیل اقتدار و کنترل انضباطیشان تفسیر میکند و «حکومت مردم بر خود» را یکی از اصلیترین نتایج روانپزشکی مدرن میداند. چاد ویلیام تیم، نویسندهی کتابهایی چون دختری با خالکوبی اژدها و فلسفه، در این مقاله با تکیه بر آرای فوکو در تاریخ جنون، رفتار شخصیتهای مختلف «بازی تاجوتخت» را تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه در داستانی خشن و پرحادثه که حوادث غریبی در آن روی میدهند، برخی شخصیتها دیوانه و برخی دیگر سالم تلقی میشوند. او با گریزهایی که به نظریات فوکو پیرامون شکلگیری ارتباط میان بیماری روانی (جنون) و جرم و جنایت و شاهدمثالهایی که از «بازی تاجوتخت» میآورد، سعی میکند دیدگاه جدیدی نسبت به این اثر پرمخاطب داشته باشد.