توضیحات
سینمای ایران دورههای متفاوتی را از سر گذرانده است. از اکران فیلمهای خارجی در دهه20 و پا گرفتن سینمای ایرانی البته تحت تاثیر بالیوود در دهه 30، جوانههای روشنفکری در دهه 40 و تولد یک سینمای منتقد در دهه50 که پایان بخش دوره اول سینمای ایران بود. هر چند همچون باقی جاهای دنیا سینمای غالب در آن روزگار، فیلمهای گیشهای بوده که در ایران آن را فیلمفارسی میخواندند. ولی تاثیر این سینمای منتقد در انقلاب ایران قابل انکار نیست.
.
در دهه های پس از انقلاب هم این اتفاق تکرار شد. از تلاش مدیران برای ساختن یک سینمای گلخانهای تا رسیدن به سالهای دولت اصلاحات که سینما را به عرصهای برای اعتراض نسل سوم انقلاب به وضعیت موجود کرد. هر چند که در کنار آن سینما هم، سینمای گیشهای نبض بازار را در اختیار داشت. اما این سینما هم تاثیرش را گذاشت و در بسیاری از موارد گیشه را هم در اختیار گرفت.
.
بررسی سینمای ایران در دو دهه منتهی به انقلاب اسلامی و دوران اصلاحات، نشان میدهد که سینماگر ایرانی برای نشان دادن اعتراض خود معمولا روی شکاف دولت-ملت سوار است.
شکافی که فیلمساز سعی میکند با انتخاب جهت ملت، خود را متعهد به مطالبات مردم نشان دهد. هر چند که در بسیاری از موارد، پرداختن بیش از حد به این شکاف باعث فراموشی منافع ملی و سرگرم شدن در دعواهای داخلی میگردد.
.
نسبت سینمای ایران با تحولات سیاسی در دو دوره پیشاانقلاب و پسااصلاحات چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این سوال از «پرویز جاهد» منتقد سینما دعوت کردیم تا به این سوال پاسخ دهد.
همچنین از ایشان خواهیم پرسید که شاخصترین فیلمهای پیش از انقلاب که توانست نسبتی سیاسی با جامعه برقرار کند، کدام بوده و سینمای ایران در انعکاس سیاست و اعتراض سیاسی چقدر موفق است؟ و در نهایت دلایل طبقاتی در شکل گیری سینمای ایران در دوران پیش از انقلاب و اصلاحات را بررسی خواهیم کرد.
با صدای
موسی حسن وند
پرویز جاهد
موسی حسنوند