• 1 ماه پیش

  • 41

  • 03:13

گلستان سعدی باب اول حکایت نوزدهم

گلستان سعدی
0
توضیحات

آورده‌اند که نوشین‌روانِ عادل را در شکارگاهی صَید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند: از این قدر چه خَلَل آید؟ گفت: بنیادِ ظلم در جهان اوّل اندکی بوده‌است هرکه آمد بر او مَزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.


از همین صدا داستان های فارسی را در رادیو حکایت بشنوید:

https://castbox.fm/va/6123493

از همین صدا افسانه ی هزار و یک شب را بشنوید:

https://castbox.fm/va/6197970


shenoto-ads
shenoto-ads