• 1 سال پیش

  • 13

  • 03:43
توضیحات

میخواهم رها شوم در باد

از بال و پر زدن برای لحظه‌ای دست بکشم، بیاندازم خودم را در دامان باد تا ببرد مرا هر جا که دلش خواست و من کمی در خود گم باشم


میخواهم که اکسیژن‌ در هوا باشم‌

پر شوم در سینه پیرزنی تنها ، بدانم که دلیل کاهش سرفه‌هایش و طولانی شدن نفس‌هایش من باشم


میخواهم که گرد و غبار باشم

بنشینم در لابلای موهای دخترکی که پیچیده از تاب، و با او بالا و پایین بپرم هر وقت که او می‌دود و من کمی شاد و خندان باشم


می‌خواهم که خط سیاهی چشم باشم

بیافتد چشم هر رهگذری در من، به نظر بی‌همتا و ناب باشم و بدانم که دلیل آب و لوچه دهانشان و حسرت در نگاهشان من باشم


میخواهم که رنگ شرابی لب باشم

غرق در بوسه شوم هر وقت در آغوش یار اولین هدف باشم، و سرمست از اینکه مزه شیرینی دهان و رقیب شکر من باشم


میخواهم که آهنگ باشم

جاری شوم در لالایی‌ مادران در کنار گهواره کودکانشان، مثل رودی که میریزد در جام کوچکشان، و آرامش جان باشم


میخواهم که آه سوزناک دلی باشم

بدمند‌ مرا به آرامی در نی‌‌ای تنگ که بریده شده از سر ذوقی، و در آن هنگام چشم‌هایم را ببندم و برای دقایقی گریان باشم


می‌خواهم که ناز و کرشمه باشم

روان شوم در کوچه و خیابان به خرامان، و با افتادن هر چشمی بر من رویم را برگردانم و کمی خجل باشم


می‌خواهم که آزاد و رها باشم

بروم به گوشه‌ای دنج در این دنیای واهی و برای مدتی محو باشم. ولی بدانم که لااقل دو دختر عاشق دارم که مایه تنگی دلشان من باشم. و غرق در این احساس شیرین آماده دادن جان باشم


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads