"در زمان های قدیم،در خانه ها حمام وجود نداشت. مردم برای استحمام و شستشو باید به حمام های عمومی می رفتند. حمام ها صبح خیلی زود،قبل از طلوع خورشید بازبودند. یک روز صبح خیلی زود که هنوز خورشید طلوع نکرده و هوا تاریک بود،مردی که بقچه ی حمامش را زیر بغل گرفته بود،از خانه بیرون آمد تا به حمام برود.توی کوچه،دوستش را دید.به او گفت:«بیا با هم به حمام برویم.»"
حالا به ادامه داستان گوش دهید .
آرش یک شب به بهانه آوردن آشغال ها سرکوچه می رود که به گربه غذا بدهد ولی چون زمان زیادی را صرف غذا دادن به گربه می کند پدر و مادرش متوجه می شوند و..
...
آرش یک شب به بهانه آوردن آشغال ها سرکوچه می رود که...
یكی بود یكی نبود. غیر از خدای مهربان هیچكس نبود.
"خاركني خري داشت كه تا مي توانست از گرده اش كار مي كشيد. صبح ها سوارش مي شد؛ مي رفت به صحرا و عصرها همه خارهايي را كه كنده بود بارش مي كرد و خودش ه...
یكی بود یكی نبود. غیر از خدای مهربان هیچكس نبود. ...
زمان ،پول رایج قرن بیستم است. توانایی سریع تر انجام دادن کار نسبت به دیگران ، یکی از ارزشمندترین داراییهای شماست .
توانایی اولویت بندی خوب و با سرعت انجام دادن وظایف امروزه یکی از با ارزش ترین مهارته...
زمان ،پول رایج قرن بیستم است. توانایی سریع تر انجا...